به وبلاگ رسمی پوریا تازیکه خوش امدید همه چیز از همه جا
| ||
|
به نااام خدااا... موضوع انشا : هر چه در مورد تحريم مي دانيد بنويسيد... من در ابتداي نوشتن اين انشا مي خواستم چيزي ننويسم و براي اينکه اعتراض خودم را به اين موضوع مشکل اعلام کنم نوشتن انشا را تحريم کنم! در اينجا بايد بگويم که درست است که اول مهر شده است و ما يک پله بالاتر آمده ايم ولي اين موضوع دليل نمي شود که انشايمان اينقدر سخت بشود! بايد از آقا معلم خواهش کنم که ديگر از اين انشاهاي سخت به ما ندهد و کمي ما را درک کند ! البته آقا معلم خودش خوب مي داند که انسان در اول مهر بيشتر حواسش به عکس روي جلد دفتر ها و جامدادي ها است و نمي تواند خوب فکر خودش را متمرکز کند پس در دادن نمره به ما زياد سخت نمي گيرد! بلکه بايد در همين جا از تصميم خوب آقا معلم تشکر هم بکنم که با دادن اين موضوع خواسته است که ما بيشتر فکر بکنيم و درسمان بهتر بشود ! و اما در مورد تحريم بايد بگويم که فکر نمي کنم چيز زياد خوبي باشد ، اطلاعات من در ابتداي نوشتن اين انشا بيشتر از اين نبود ولي پس از آنکه فوتبال با اصغر اينها را بر خودم تحريم کردم توانستم چيزهايي از بزرگتر ها بپرسم و کمي بيشتر معني آن را بفهمم! خود کلمه ي تحريم از حرام گرفته شده است و همانطور که حدس مي زدم چيز زياد خوبي نيست! وختي کسي يا چيزي را تحريم مي کنند مي گويند يک کاري يا يک چيزي خيلي بد و خطرناک است و آدم نبايد به طرف آن برود . به نظر من کاري که اينقدر بد باشد حتما باعث معتاد شدن آدم مي شود! مثلا يکبار بابايم فوتبال را تحريم کرد و گفت اگر به فوتبال بروي و درس نخواني علاوه بر اينکه خيلي بد است باعث بيچاره شدن تو مي شود و من فهميدم که ممکن است معتاد بشوم . البته تحريم خيلي قديمي است و از زمان پيامبر هم وجود داشته است ولي جالب اينجاست که از آن موقع تا حالا هنوز کسي انشايي در مورد آن ننوشته است و اين موضوع باعث مي شود که آقا معلم بفهمد که نوشتن اين انشا کار هر کسي نيست و مثلا قلي نمي تواند چنين انشاي خوبي را بنويسد! تحريم نوع هاي مختلفي دارد و مي تواند اقتصادي و يا جورهاي ديگر باشد! مثلا اگر بابايم به خاطر خريدن تمر هسته دار من را تحريم بکند من مجبور مي شوم خودم دست به درست کردن آن بزنم ! اگر هم بابايم برود و به آقاي لواشک فروش بگويد که ديگر خوراکي خوشمزه به گل آقا نفروش اسمش تحريم کردن مي شود و از آنجائيکه نخوردن اين خوراکي ها براي من امکان ندارد مجبور مي شوم پانزده تومان به اصغر بدهم تا پنج تومان آن را براي خودش بردارد و ده تومان آن را براي من لواشک يا تمر بخرد! اينطوري امکان دسترسي من به اين خوردني ها وجود دارد ولي با قيمت بيشتر . بعضي وخت ها هم علاقه ي انسان به يک سري خوراکي ها و لوازم بي مورد است و نبايد باباي خود را نسبت به آن حساس کرد! البته مي شود خيلي يواشکي از آنها استفاده کرد ! اين لوازم و يا خوراکي ها مثل تمر و لواشک و نان حياتي نيستند و اگر هم نباشند آدم نمي ميرد ! يکي از اين خوراکي ها پياز است! مي دانم که الان همه ي کلاس از شدت تعجب نيم خيز شده اند و مي گويند چه ربطي دارد! ولي بايد بگويم من خودم به چشم خودم ديده ام که يک بار قلي موقع خوردن غذا نان سنگک خود را تمام کرد و به جاي آنکه برود نان بياورد رفت و پياز آورد در همين موقع بابايش سر رسيد و گفت تو نان نداري بخوري آنوخت پياز مي خوري اشتهايت باز بشود؟ خب درست است که پياز خاصيت ضد ميکروب دارد و باعث مي شود ميکروب ها به ما حمله نکنند و بترسند ولي وختي با خوردن پياز باعث بشويم معده مان سوراخ بشود و از شدت گرسنگي بميريم فايده اي براي ما ندارد! مخصوصا اينکه وقت خوردن اين پياز سبد نان کنار دستمان باشد ولي خودمان را از خوردن آن محروم کنيم و آنرا جمع کنيم و سنگک و لواش را تازه تازه به آقاي نان خشکي با قيمت نان خشک بفروشيم و او برود بخورد و کيف کند ! واقعا اين کارها و امتياز دادن ها فقط از قلي بر مي آيد و اين در حالي است که در خانه ي آنها آبدوغ که يکي از مواد مهم تشکيل دهنده ي آن نان است سهميه بندي شده است و خودشان مجبورند نان خشک بخورند! من حدس مي زنم که به زودي آنها سوء تغذيه مي گيرند و خداي نکرده کارشان به جاهاي باريک مي کشد! در اينجا بهتر مي بينم انشاي خود را به پايان ببرم تا قلي زودتر برود و کارهايش را درست بکند. اين بود انشاي من! يا علي...
تحریم نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |